امشب دلم تنگه ...
غصه مثل سنگه
این حرف یه دلتنگه
این عشق بی رنگه
عاشقی برام ننگه
عشق تو زندگیم لنگه
دلت مثل سنگه
انگار دوست داشتنم واست ننگه
حرف میزنی با خنده
اینجوری فکر میکنی میشی برنده
تو هستی آدم یه دنده
لجبازیتم هست فقط واسه بنده
این کارا شده زننده
فقط بهت میگن آدم یه دنده
حرفای هر شبت یه رنگه
بازم میکنی بهم خنده
آخرم میشی برنده
انگار دوست داشتنم واست ننگه
راستی تا حالا شماها هم چنین حالتی بهتون دست داده یا نه؟
روزی دختری بود نا بینا عاشق پسری بود که اونو خیلی دوست میداشت
دختره همیشه به پسره می گفت اگه من چشم داشتم همیشه پیشت
می موندم .
یه روز یه نفر پیدا می شه که چشمشو میده به دختره . دختره که تونست
ببینه دید پسره چشم نداره به پسره گفت برو دیگه دوستت ندارم
پسره وقتی داشت میرفت گفت مواظب چشمام باش
عاشق عاشق تر
نبود در تار و پودش ديدي گفت عاشقه عاشق
*@*@*@*@ نبودش *@*@*@*@*@
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه ديدار اين خونه
فقط خوابه ، تو كه رفتي هواي خونه تب داره ، داره از درو ديوارش غم
عشق تو مي باره ، دارم مي ميرم از بس غصه خوردم ، بيا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون كه فكر نمي كردي نمونده پيشت، ديدي رفت ودل ما رو سوزوندش
حيات خونه دل مي گه درخت ها همه خاموشن، به جاي كفتر و گنجشك كلاغاي
سياه پوشن ، چراغ خونه خوابيده توي دنياي خاموشي ، ديگه ساعت رو
طاقچه شده كارش فراموشي ، شده كارش فراموشي ، ديگه بارون نمي
باره اگر چه ابر سياه ، تو كه نيستي توي اين خونه ، ديگه آشفته
بازاريست ، تموم گل ها خشكيدن مثل خار بيابون ها ، ديگه از
رنگ و رو رفته ، كوچه و خيابون ها ،،، من گفتم و يارم گفت
گفتيم و سفر كرديم،از دشت شقايق ها،با عشق گذركرديم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداري، عشقو
به فراموشي ،چند روزه تو مي سپاري
گفتم كه تو مي دوني،سرخاك
تو مي ميرم ، ولي
تا لحظه مردن
نمي گيرم
دل از
تو
*